ننه هروقت که می خواست از روی زمین بلند شه و وایسته،
دست دیوار رو می گرفت و می گفت: "یاعلی"
من به شوخی می گفتم بله ننه با من بودی؟
می گفت: نه ننه اون "علی" اصلی رو صدا می کنم، تو "علی" بدلی هستی.
چندسالی میشه که دست دیوار عطر دست ننه رو بو نکرده
اما، طنین صدای ننه همیشه وقتی که می خوام بلند بشم توی گوشمه که میگه:
"یاعلی"
نوشته های من برایم
حکم دریا برای ماهی است
من نمی نویسم
دلمه که با کلمات رفاقت داره
از پشت خروارها ویرانی
آمده ام
تا با شما لحظه ای آرام گیرم