گل سرخ

محبت

گل سرخ

محبت

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:13
    از روزی که تصمیم به رفتن گرفته ای بلاتکلیفی بین ما موج میزند مثلا همین دل من نمیداند با تو بیاید ؟ یا پیش من بماند ؟؟؟
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:09
    نمی خواهم کسی نامش به لبهای تو بنشیند نمی خواهم کسی نقش چهره ات درخاطرش ماند نمی خواهم نگاهی در نگاه تو در آمیزد نمی خواهم به غیر از من بگیرد دست تو دستی برای لحظه ای حتی به فکر دیگری باشی نمی خواهم کسی یارت شود در راه مستی نمی خواهم به جز من یار کسی باشی گل نازم ! نمی خواهم خار و خسی باشی نمی خواهم کسی با یار من سخن...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:08
    هیچکس تنها نیست ، او در همه حال کنار ماست « بی همتای اول و آخر »
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:07
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:06
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:05
    به سلامتیه آرزوهایی که هیچگاه لمس نکردی ... به سلامتیه عشقی که طالعش باتو نبود و هنوزم دوستش داری ... به سلامتیه شبهایی که توی تنهاییت گریه کردی وندونستی چرا ... به سلامتیه دوستایی که از پشت خنجر زدن ... به سلامتیه اونی که گفت دوستت داره اما تا آخرش باهات نموند ...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:04
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:01
    کاش میشد که کسی میامد" باور تیره مارا میشست" وبه ما میفهماند" دل ما منزل تاریکی نیست" اخم برچهره بسی نا زیباست" بهترین واژه همان لبخند است" که زلبهای همه دور شده است" کاش میشد که به انگشت نخی میبستیم" تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم"
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 10:00
    هیچ کس ویرانیم را حس نکرد وسعت تنهائیم را حس نکرد در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم را حس نکرد در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم را حس نکرد آن که با آغاز من مانوس بود لحظه پایانیم را حس نکرد
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:59
    در بازی دل نگاه من ، مست تو بود هر برگ دلم شکسته پا بست تو بود من شاه دلم را به زمین انداختم اما چه کنم که تک دل دست تـ❤ـو بود
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:58
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:58
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:54
    چه رسم تلخی است ... تو بی خبر از من ! و تمااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام من !!! درگیر تو ...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:54
  • سختی چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:53
    میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!! امّا چرا کسی نفهمید! “نمک” برای من که خاطراتم زخمی است شور نیست… مزه “درد” میدهد…!!…
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:49
    همه خوشبختی منی عشقم............ خوشبختی مثل یه پروانه است وقتی دنبالش می دوی پرواز می کنه اما وقتی وایسی میاد رو سرت میشینه
  • آرام بــــــــاش... چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:49
    آرام بــــــــاش... حوصلــــه کــــن !! آب هـــــای زود گذر ، هیچ فصلی رانخواهنــد دید ...!! از ریگ هــای تــــه جویبار شنیــــده ام ... ، مهم نیست که مـــــرا ... از ملاقات مـــــاه و گفت و گوی باران باز داشتـــــه ا ند من برای رسیـــــدن به آ رامـــش ...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:45
    ابرو ی اهل دل از خاک پای مادر است هر چه دارند این جماعت از خاک پای مادر است
  • دستم را بگیر چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:25
    دستم را بگیر دارم به یادت "می افتم"
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:23
    نیمــی از جهانـــم برای تــــو . .. نیمــی برای گنجشکـهـا.. نیمـــی از دوســت داشتنم برای تــــو . .. نیمــی برای باد تا کـوچـه ها را بگـردد.. نیمـــی از مــهــربانیـم برای تـــو ... نیمی برای باران تا بر زمــین ببارد.. و ناگــهـــان... تــو مـــرا بـه نام کوچکم میخوانی و گنجشکهایم به سرزمــین تو کوچ میکنند و مـــن با...
  • نفسمی چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:22
  • خـــدای مهربان من چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:16
    خـــدای مهربان من تمام شعـــرهای عاشـــقانه ی جهان شبیه تو اند!!! تو امــــا پشت استعاره ای ایستاده ای که به ذهـن هیـــچ شاعری نخواهد رسید...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:13
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:11
  • سلامتی اونایی که؛ چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:09
    سلامتی اونایی که؛ براشون مهم نیست عشقشون قشنگترین موجود دنیا باشه! فقط می خوان کسی کنارشون باشه که بشه باهاش قشنگترین دنیا رو ساخت!
  • هیـــــــــــاهوی شهر چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:07
    گمــــــــــــشده بودم غرق در هیـــــــــــاهوی شهر آمـــــــدم…. روی شـــانه های ضریـــحت گریستــــم و دخیــــل پنجره فــــولادت ، طلایــــــــم کرد، حالا یاریـــــــم کن که تا عـــطر معرفتت را دریـــــابم
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:03
  • تقدیم به شما چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 09:01
  • هر چه خوردم از دوست خوردم چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 08:58
    هر چه خوردم از دوست خوردم........ از قدیم گفتن دوست گرید دست دوست......اما برای چی دست منو نگرفت؟؟؟؟ چرا دقیقا موقعی که نیاز داشتم بهش گذاشت رفت و پشت سرشم نگاه نکرد.......... ای خدا به مرز جنون رسیدم.... او میخندد و من گریه........ گریه میکنم و تک تک قطره های اشکام تداعی خاطرات با اونه....... کی میرسه از این عذاب...
  • عشق چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 08:58
    از یه پیر زن بی سواد پرسیدن : عشق چند حرف داره ......................‌ آیا ؟؟ پیر زن با خونسردی کامل به جوونایی که سوژه کرده بودنش ج داد ............ خب چهار حرف !! بچه ها زدن زیر خنده و به تمسخر دوباره پرسیدن چهارتا ...... ؟؟ پیر زن زیر لب زمزمه میکرد :: مگه ⌡حســــــــین♥♥⌠ چن حرفه ........ . . . ؟؟