ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
وجدان صدای خداست ... !
گر قصد فریب خود را نداشته باشیم و متعصب نباشیم برای آنکه نسبت خویش را با وقایع بخواهیم بسنجیم ؛ یک طریق درست راستی آزمایی همین است که اگر ما در زمان ماجرا بودیم کدام طرف بودیم ... البته اگر اهل سلم و صلاح و حق بودیم ؟!
چنین استدلالهایی را در بسیاری از دیگر موارد در تاریخ دیروز و امروز هم میتوان داشت تا اگر از روی بیغرضی و پاک دلی بخواهیم حق را از ناحق جدا کنیم و تشخیص دهیم , بتوانیم موضع بگیریم و تکلیف خویش را پیدا کنیم .
... یک روش را برای آنکه ما نسبت خود را با وقایع تاریخی - که شما عمده اختلاف را در صحت و سقم راویان آن میدانید - معلوم کنیم ؛ همین روش است یعنی برویم کفش افراد آن زمان را بپوشیم و خویش را در دل تاریخ ببریم و در محضر ماجرای تاریخی ... و آنموقع بنشینیم و با خود و وجدان خویش خلوت کنیم و بررسی کنیم که اگر آنجا بودیم چه میکردیم ...
خلاصه وجدان تو و همه ما اگر بخواهیم که بحق برسیم راه را معمولا درست نشان میدهد...
بقول خانم نرجس نقابی ؛ ...
وجدان من نمیر
ای آفتاب پیر, روشن نما مرا در کوری کویر
وجدان من نمیر
ای بیصدا ضمیر , نشکن مرا , نرو دست مرا بگیر
وجدان پاک من ! ای جلوه ی خدا , نورانی ام کن و , درمانده ی دعا
ای یادگار سبز! ای خلقت عجیب , گم کرده راهم و پیوسته ناشکیب
وجدان من , بجنگ ! بشکن وجود ننگ , من با تو زنده ام , در سرزمین رنگ ...
میشه گفت وژدان تا حدودی بر میگرده به عقایدی که باهاش بزرگ شدی ، نه صدای خدا ، اونم به صورت مطلق ...
مثلا ممکنه شما از کشتن پرنده و خوردن گوشتش احساس نفرت کنی و وژدان درد بگیری
اما من تفریحم شکار پرنده است و خیلی هم کیف میکنم ( مثلا )
پس میشه گفت عقایدی که باهاش بزرگ میشی دخیله تو این قضیه ....