کوچه خاطره ها
یادت هست.....یادت نیست
شبانگاهان
نام تو و کوچه شعر می شد
چه اشتیاقی بود این کوچه شعر خیز
من در کوچه تو تمام می شدم
رد پای من و تو به جا ماند در کوچه خاطراتمان
یاد آن روز که در کوچه ی مهر
هر دومان پرسه زدیم
یاد آن روز که من در کوچه ،دنبال صفا می گشتم
یادت هست......یادت نیست
عطر کوچه پر می شد از باران شعرهای من و تو
سکوت این کوچه
شب های مرا در بارشی از شعر می شست
آه .........آه.........کوچه نزدیک می شود
اگر واژه ای تقدیر شود
نام تو و کوچه است
اینک مقابل این کوچه ،ردپای تو را می جویم
دیروزم را تمام ، امروز زمزمه میکنم
حال این کوچه خالی از تماشاست
چرا که من یادم هست
تو یادت نیست....
تو...!