گل سرخ

محبت

گل سرخ

محبت

من عقابی بودم که نگاه یک مار
سخت آزارم داد
بال بگشودم و سمتش رفتم
از زمینش کندم
به هوا آوردم
آخر عمرش بود که فریب چشمش ، سخت جادویم کرد
در نوک یک قله ، آشیانش دادم که همین دل رحمی ، چه به روزم آورد
عشق ، جادویم کرد
زهر خود بر من ریخت
از نوک قله زمین افتادم
تازه آمد یادم ، من عقابی بودم بر فرازِ یک کوه
آشیانِ خود را به نگاهی دادم

وقتی نیستی دنیا چیزی کم داره
مثل کم داشتن یک وزیدن....یک واژه....یک ماه!!!!
من فکر می کنم در غیاب تو همه خانه های جهان خالیست!

ﭘﺪﺭ ...

ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﺎﺵ ﭘﺪﺭ ...
ﻫﻤﯿﻦ " ﻧﺎﻥ ﺣﻼﻝ " ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ ...
ﻣﯽ ﺍﺭﺯﺩ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻔﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﺣﺮﺍﻣﯽ ﮐﻪ
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ ...
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻧﺎﻥ ﺣﻼﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻋﺮﺿﻪ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...
ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﭘﺪﺭﻡ ...
ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﻥ ﺣﻼﻝ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﯼ ﺑﺎ
ﺑﺮﮐﺘﺖ ﻣﺒﯿﻨﻢ
ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ...

دل آدم ...
چه گرم می شود گاهی ساده...
به یک دلخوشی کوچک
به یک احوالپرسی ساده
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!...
دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست

حس می کنم کنار تو از خود فراترم
درگیر چشم های تو باشم رهاترم

دلتنگی ام کم از غم تنهایی تو نیست
من هرچه بی قرارترم...بی صدا ترم

گاهی مقابل تو که می ایستم نرنج
پیش تو از هر آینه بی ادعاترم

قلبی که کنج سینه ی من می زند...تویی
من با غم تو از خود تو آشناترم

هر لحظه اتفاق می افتم بدون تو
از مرگ ها و زلزله ها بی هوا ترم

حالم بد است...با تو فقط خوب می شوم
خیلی از آن چه فکر کنی مبتلاترم...!


عضی روزها هوایی خانه کودکی هایم می شوم..
دلم برای حیاطی که نیست… مادربزرگی که نیست..
برای بوته یاس و درخت شمشاد و آب و جاروهای بعد از ظهرها تنگ می شود…

می روم محله قدیمی… دست میکشم به روی دیوار.
.. و قدم میزنم در پیاده رو خانه مان ……
که دیگر نیست…
سرم را بلند می کنم شاید مادرم پشت پنجره بیاید..
. شاید برایم گوجه سبز… زالزالک خریده باشد…انار دانه کرده باشد… شاید

می شه خدا رو حس کرد
تو لحظه های ساده ...



خبر از یک زن بیمار شود
میمیرم...
مادری دست به دیوار شود
میمیرم...
با زمین خوردن تو...
بال و پرم میریزد...
چادرت را نتکان...
عرش بهم میریزد...
" اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها..
.


 

 

ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﺍﺳﺖ.
ﮔﻞ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺷﺖ!
ﮔﻞ ﻧﮑﺎﺭﯼ؛
ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ ...

ﺯﺣﻤﺖ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﯾﮏ ﮔﻞ ﺳﺮﺥ ...
ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺮﺯﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﻠﻒ ﺍﺳﺖ!

ﮔﻞ ﺑﮑﺎﺭﯾﻢ؛ ﺯﯾﺎﺩ!
ﺗﺎ ﻣﺠﺎﻝ ﻋﻠﻒ ﻫﺮﺯ، ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﺸﻮﺩ.

ﺑﯽ ﮔﻞ ﺁﺭﺍﯾﯽ ﺫﻫﻦ،
ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﻢ، ﻫﺮﮔﺰ
ﺁﺩﻡ، ﺁﺩﻡ ﻧﺸﻮﺩ